[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله ی سمسون
حتی با وجود ابزارهایی برای تشخیص قطعی حیات در انسلادوس، دانشمندان به گمان زیادً بهسختی بتوانند اثرات مخرب احتمالی ورود میکروبهای بیگانه به یک اکوسیستم فرازمینیِ شکننده را پیشبینی کنند. مورگان کیبل، دانشمند علوم سیارهای در آزمایشگاه پیشرانش جت ناسا در مؤسسه فناوری کالیفرنیا میگوید:
ما ابزارهایی زیاد حساس داریم، اما فکر نمیکنم اکنون آنقدر حساس باشند که بتوانند با مطمعن اظهار کنند که یک جهان فاقد حیات است.
کیبل بر این باور است تا هنگامی هر گوشه و شکافی را بازدید نکرده باشیم نمیتوان با قاطعیت او گفت حیات وجود ندارد. هرچند انسلادوس کوچک است (تقریباً هماندازه ایالت آریزونا)، این چنین کاری هم چنان بسیار دشوار خواهد می بود.
این چنین برخی قوانین یا دستکم دستورالعملهایی درموردی آلودگی احتمالی اکوسیستمهای بیگانه وجود دارد. کمیته پژوهشهای فضایی (COSPAR) که کنسرسیومی بینالمللی برای پیشبرد علوم فضایی است، دستورالعملهای اخلاقی مشخصی درموردی کاوش انسلادوس و اروپا (قمر مشتری که به گمان زیادً آن هم اقیانوسی زیرزمینی دارد) وضع کرده است. این دستورالعملها گفتن میکنند که باید گمان آلودگی توسط هر فضاپیما یا اجزای آن در زمان ۱۰۰۰ سال بعد از تماس، بهطور ناچیز و نزدیک به صفر باشد. در این دستورالعملها آمده است:
پیشنیازهای ملزوم برای پرواز از کنار اروپا و انسلادوس، مدارگردها و سطحنشینها از جمله افت بار زیستی را باید در جهت افت گمان آلودگی ناخواستهی آب زیرسطح انسلادوس یا اروپا اجرا شوند تا گمان آلودگی ناخواستهی آب زیرسطحیِ اروپا یا انسلادوس به کمتر از ۱×۱۰^-۴ به ازای هر مأموریت افت یابد.
به این علت هر سطحنشینی که بخواهد حتی برای زمان کوتاهی روی یکی از این قمرها فرود آید، باید کاملاً استریل باشد. از آنجایی که رسیدن به استریل کامل میتواند غیرممکن باشد، هر میکروبی که به گمان زیادً جان سالم به در ببرد، باید با گمان زیاد مقداری با اقیانوس زیرزمینی در زمان هزار سال آینده تماس اشکار کند. کیبل میگوید: «ما برای خودمان یک ضربالاجل وقتی تعیین کردهایم تا بتوانیم مشکلات احتمالی را اصلاح کنیم.» بهگفتندیگر، اگر پژوهشگران سطح انسلادوس را آلوده کنند، هزار سال زمان خواهند داشت تا راهی برای جلوگیری از گسترش آلودگی به اقیانوس زیرزمینی اشکار کنند.
باید گمان آلودگی فضاپیماها و اجزای آن در دنیاهای بیگانه طی ۱۰۰۰ سال آینده نزدیک به صفر باشد
هم مورگان کیبل و هم چارلز کاکل درموردی ایدهی حرکت خداگونهی انسانها برای طریق تزریق حیات به یک دنیای تازه حس ناراحتی میکنند. این کار وقتی ناخوشایندتر میبشود که گمان اندکی برای حیات در این دنیاها وجود داشته باشد. اما کیبل معتقد است اکنون زمان خوبی برای اغاز او گفت و گو در رابطه گمان تلقیح یک دنیای بیگانه با حیات زمینی است. او میگوید: «من از کاری که کاکل در این مقاله انجام داده خوشم میآید، چون فضایی برای او مباحثه و تبادل نظر فراهم کرده است.»
اگر پژوهشگران بتوانند با مطمعن نسبی بگویند که هیچ حیاتی در انسلادوس وجود ندارد، آنگاه سوالهای بیشتری درموردی مرحله های بعدی در جهت تلقیح حیات به این قمر نقل میبشود. کاکل میگوید انجام درست آزمایش در اولین تلاش بسیار اهمیت خواهد می بود؛ چون اگر حیات یکبار شکل بگیرد، دیگر نمیتوان آزمایش را از ابتدا تکرار کرد. مگر آنکه چندین اقیانوس زیرزمینی مجزا روی انسلادوس وجود داشته باشد که به دانشمندان امکان اجرای چندین آزمایش موازی را بدهد.
یکی از راه حلهای تلقیح حیات به انسلادوس میتواند واردکردن متانوژنها به آنجا باشد؛ میکروبهای سادهای که قادر می باشند هیدروژن و دیاکسید کربن را به بیومَس (ماده زیستی) تبدیل کنند. کاکل میگوید:
از نظر تئوری، هنگامی این کار را انجام دهید، پایهای از یک زنجیره غذایی را تشکیل کردهاید. سپس امکان پذیر صبر کنید و ببینید چه میبشود، یا میکروبهای فرد دیگر را داخل کنید که از متانوژنهای زنده یا مرده تغذیه کنند و از آنجا به سپس، سیستم کم کم پیچیدهتر بشود. چیزی که امکان پذیر ببینیم، نوعی آزمایش است که قرنها یا حتی هزاران سال طول میکشد.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
